اين روزها.....

سلام عزيزم بازم مامان پر مشغلت با كلي تاخير اومده.

عزيز دلم اين روزها انقدر شيرين زبوني ميكني كه همش سرگرم حرفايي هستيم كه تو ميزني. نميدونم اين كارا و اين حرفا رو از كجا ياد ميگيري كه من و بابا فقط ميگيم بخوريمت.

عسل مامان اين روزها از بس شلوغي ميكني كه توي خواب هم حرف ميزني .

اين روزها مدل خوابيدنتم تغيير كرده عين خرگوش پاهاتو جمع ميكني زير شكمتو ميخوابي خيلي بامزه ميشي.

ني ني ناز مامان اين روزها ديگه اصلاً نميذاري ازت عكس بگيرم تا دوربينو ميبيني ميگي (منم ببينم منم ببينم) اصلاً اجازه نميدي كه عكستو بگيرم بعد ببيني، ميخواي عكساي قبليتو نگاه كني. تازه وقتي اونارو ميبيني كلي هم ذوق ميكني و ميخندي و ميگي (من- من).

طلاي مامان قربونت بشم اين روزا  انقدر قشنگ حرف ميزني كه ديگه كلي كار منو راحت كردي ديگه ميتوني منظورتو بهم بفهموني منم راحت ميتونم باهات حرف بزنم و ديگه نگران نيستم كه گرسنه باشي و من متوجه نشم  تا گرسنت ميشه ميگي (ماماني آجام پوفه ) ( يعني ماماني گرسنمه غذا ) تازه وقتي هم كه سير ميشي ميگي (دويدوم)( سير شدم)

راستي عزيزم اين روزا تقريبا منوي غذاتم خودت انتخاب ميكني مثلاً وقتي ازت ميپرسم چي ميخوري ميگي (سوپ- دووي - كبات )(يعني سوپ- برنج- كباب)

اين روزا وقتي ميخواييم  بريم بيرون ميخندي و فرار ميكني و ميگي (گاليرام )( يعني ميمونم)

اين روزا تا كار اشتباهي انجام ميدي و خراب كاري ميكني ميخندي و ميگي ( شيطان - شيطان ) البته اينم از من ياد گرفتي چون من بهت گفتم شيطون تو هم ياد گرفتي.

خلاصه عزيزم انقدر شيرين كاري ميكني كه نگو و نپرس . دوستت دارم نعمت مامان، ثروت مامان.