امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

امیرعلی نفس مامان

امیرعلی وقتی که باباش مسافرت بود

عزیزم بابایی رفته بود مسافرت تو هم بهونه بابا رو میگرفتی . من و حاجی مامان هرچقدر باهات بازی کردیم نتونستیم  راضیت کنیم . روز قبلش هم زمین خورده بودی و لبت زخم شده بود . خدا اون روز رو ببره و هرگز نیاره مامان اون دنیا رفت و اومد فدات بشم عزیزم من خیلی دوستت دارم. انشاالله که همیشه سالم و سرحال باشی گلم. عزیزم  ازت چند تا عکس میگیرم که سرحال بشی  و دیگه بهونه نگیری آخه عکس گرفتنو خیلی دوست داری . ...
18 خرداد 1393

امیرعلی سر سفره هفت سین 93

سلام عزیز دلم . حدوداً دو ماه از عید گذشته و من الان دارم عکسای نوروز 93 رو برات میذارم عزیزم . فدای چشمای نازت . عزیزم دوربینمون مشکل پیدا کرده بود و همه عکسامون DELET شده بودن . با کلی زحمت تونستم ریکاوریشون کنم . خدا رو شکر  عکسای نازت برگشتن و من امروز میخوام که عکسای عیدت رو تو وبلاگت بزارم تا دوستاتم ببینن.   ...
18 خرداد 1393

بدون عنوان

عزیزم قراره ببرمت حموم گفتم اول چند تا عکس ازت بگیرم بعد. توهم که قربونت برم پزهای خوبی میدی تا منم ازت عکسای خوبی بگیرم. درکل عکس گرفتنو دوست داری. فدات بشم عزیزم  دنیای مامان و بابایی عزیزترینم. ...
20 فروردين 1393

امیر علی زندگی مامان

درست زمانی که بین همه اگرها و بایدها و چون چراها مصمم می شوی بنشینی بر سر سجاده مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی، آن زمان است که خدا نعمتش را، منتش را بر سرت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده باقی اسمت کند. قصه تنهایی روزهای زندگیت تمام میشود یکی می آید که تو به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وام مادرانه می گیری. به همین تسهیل بی بدیل، خودت به میل خودت خود را از دفتر اولویت ها، داوطلبانه خط میزنی و یک نفر را مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی... ...
7 فروردين 1393