امیرعلی در پارک
عزیزم چند وقت پیش برده بودیمت پارک اونجا سوار قطار شدی بلیط رو هم محکم دستت گرفته بودی تا تحویل مسئول بدی . عزیزم کنارت یه پسر بچه نشسته بود توهم فرمونی که جلوت بود رو بازی میدادی بعدش هم خواستی فرمون اون نی نی رو بازی بدی که اون اجازه نداد و دستت رو کشید تو هم به صورت اون چنگ انداختی البته این کار بدیه که به صورت کسی چنگ بندازی پسر من گله، دیگه از این کارا نمی کنه باشه مامانی. عزیزم دوستت دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی